عصر یک پاییز

کوچه باغ خاطره ها . . .

عصر یک پاییز

دوستت دارم ...

باید در چشمان نگریست،

یا در گوش‌ها گفت؟

جنبش انگشتانت که به روی هم انباشته شده بود

و مروارید چشمانت

دلیل بود؟

 

در عصر یک پاییز

در اتوبوس بودیم

دورمان دیوار شیشه‌ای سبز ...

سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را

سبز خرم کرده بود.

از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست.

 

بیرون خزان در کار بود.

نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟

یا در خزان برون؟

 

من و بهار پیاده شدیم

بهار در خیابان محو شد

پاییز در کنارم راه می‌آمد.

 

"احمدرضا احمدی"

 

از مجموعه: "روزنامه‌ی شیشه‌ای"

کتاب: می گویند بیرون از این اتاق برف می بارد

Image result for ‫پاییز و بهار‬‎

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 23 / 8برچسب:,ساعتتوسط دنیا |